انفجار مهيب بازهم کابل را لرزاند
گزارشي از ناهيد بشردوست گزارشي از ناهيد بشردوست

پگاهيان روزشنبه هفت ميزان  وقتى خورشيد دور از گمان ما غمزده و مهجور از پس  کوه هاى شرق سر بلند کرد، مردى افيونى که گويا گرسنه گى و نادارى او را در آتش حسرت خويش ميسوخت، يا نمى توانست ويا هم نمى خواست شادى و آرامى ديگران را ببيند، تنش را برايگان در برابر مقاربت  با مرگ گذاشته با زرق پيچکارى که سازمانها ى ضد اسلامى و تروريستان ملحد و منفور که ميخواهند با اين تحرک شان اسلام عزيز را بد نام کرده شؤونات مردم مسلمان را به بيراهه  کشد، باز حادثه خونينى را بوجود آورد. که در اثر آن يکتعداد اطفال، زنان، شاگردان مکتب، سر بازان و کارگران شاروالى قربانى اين حادثه شدند !

 

 من  حالت شکريه دخترک هفت - هشت ساله که صرف با گفتن نامش سراسيمه از کنارم رد شد ،با گريه وفغان اطرافش را مى جست کَور کردم . مثليکه در جستجوى گمشده اش سرگردان است، فرياد هاى اين دخترک در ميان هياهو واضطراب مردم وحشت زده  و سراسيمه  کمرنگ شد،

 

 در حاليکه چشم ،قلب وگوشم همه با غم همشهريانم شريک گرديده  بود و هيچ راه گريز از اين منجلاب  را نداشتم  خود را با غم همشهريان  شريک ساخته از طى دل ميگريستم که ناگهان  فرياد دلخراش شکريه را شنيدم که با شيون و فرياد : مادر ، مادر ميگفت و با پا هاى برهنه از عقب يکتعداد که جسد پارچه ـ  پارچه شده مادرش را بسوى موترى انتقال ميدادند ميدويد .... خريطه سرمه يي رنگى از دست شکريه بزمين افتاد که يکمقدار شرينى و نقل ولباس ....از آن در آن ميان پراگنده شد .

 

دلم نه تنها براى شکريه به مرد ريش سفيدى که کارگر شاروالي بود نيز سوخت. زيرا شکريه درآرزوى عيد که چند روز پس فرا خواهد رسيد باتمامى ارمانهاى کودکانه اش بر زبان نيازش قفل زده شد، لباسها و شرينى هايش هم  در آن ميان پراگنده و نابود شد و عيدش به غم مبدل گرديد، همينطور آن پيرمرد کهن سال که از کمال مجبوريت باکله لرزان و تن  ضعيف اش کارميکرد، روزه بدهن در انتظار گرفتن مدد معاش (٢٠٠٠)افغانى اش سحر وقت خواب را بر خويشتن حرام ميکرد تا پول حلال برکف آورده و روزى حلال فراهم کند  فشرده شد، بل  براى همه آنهايي که صبح را به اميد کوچک و انتظار بزرگ فرارسيدن عيد، روزه بدهن با زنده گى وداع گفتند ،براى همگان که انسان  بودندو فاميل هايشان  دراين  روز هاى آمد آمد عيد با غم واندوه نشستند گريستم  و هم صدا با سوگواران به عاملين  اين حمله و حملات ديگرى که هموطنان بيگناه ما را  در اطراف ها در ميدانهاى جنگ آماج بمباردمان قرار ميدهند ،نفرين خويش را ميفرستم و به اين بى هويتان نا افغان  نامسلمان  جهنم ابدى با عذاب دايمى آرزو دارم ، به شهدا بهشت برين  وبه خانواده هاى  شريف آنان صبر جميل از بارگاه ايزد متعال خواهانم.

 


September 30th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها